مدتهاست در آشفتگی فکری- فرهنگی ایران این گزاره جا انداخته شده
« به عقاید دیگران احترام بگذارید».
این گزاره غلط دو مشکل بزرگ به همراه میآورد.
1
با عقاید زیر چه باید کرد؟
«باید تمام انسانها مثل من فکر کنند، در غیر این صورت کشته شوند»
«باید هر انسانی مطابق نظر و ترجیحات من زندگی کند»
و...
اینها عقاید و گزارههای خطرناک اما آشنایی ست که در تمام تاریخ میلیونها انسان را به کشتن داده. همه اینها عقاید انسانهایی بوده که صادقانه به آنها باور داشتند و با جانشان در آمیخته است. حاضرند در راهشان بُکشند و حتا کشته شوند.
اما میتوان به آنها احترام گذاشت؟ قطعا خیر
حتا نمیتوان از کنارشان رد شد.
په بسا در جامعهای که حکومتش مدافع آزادیهای فردی، برای صاحبان چنین عقایدی محدودیتهایی وضع شود.( نگاه کنید به سیاست دولت آلمان در قبال گروههای نئوناتزی)
انسانها باید بیاموزندکه عقایدشان فقط در زندگی شخصی خودشان تغییر ایجاد کند و نه در زندگی دیگران. اصولا هیچ فردی حق تعیین تکلیف برای زندگی، افکار و رفتار دیگران را ندارد و دست و پای و دم عقایدشان را از زندگی دیگران جمع کنند.
2
مشکل دیگر احترام به عقاید دیگران ساختن فضای صلب و جمود در جامعه است.
«زمین تخت است»، «بسیاری از بیماریها و بلایای طبیعی حاصل امور فراطبیعی ست» و... فرض کنید احترام به چنین عقایدی میتوانست چقدر انسان را از موقعیت کنونیاش عقبتر ببرد. اصولا پیشرفت در تمام زمینهها حاصل شک، نقد و برانداختن عقاید و نظرات غالب و عمومیت یافته بوده.
آنچه میتواند یک جامعه را بهروز و در مسیر توسعه و زندگی بهتر قرار دهد، رعایت حقوق فردی و اجتماعی اعضای آن است با هر عقیده و مسلکی.